اکنون که در سیامین سال پیروزی انقلاب اسلامی قرار گرفتهایم، فرصت مغتنمی است که راه طی شده را به اجمال ارزیابی کنیم و ادامه راه را با چشمانی بازتر بپیماییم.
طبیعی است که روش ارزیابی یک نهضت اجتماعی این است که ببینیم تا چه حد به اهداف اولیه آن نزدیک یا از آنها دور شده است. اهداف اولیهای که برای انقلاب اسلامی ذکر شده است عبارتند از؛ عدالت اجتماعی، استقلال، آزادی، اخلاق و معنویت، ابلاغ پیام اسلام به جهان.
در عدالت اجتماعی که شامل عدالت اقتصادی و عدالت قضائی است و به معنی نبودن تبعیض در این حوزههاست پرونده متوسطی داریم و نمیتوانیم بگوییم به نقطه ایدهآل رسیدهایم؛ گرچه تلاشهای خوبی به کار رفته است.
رسیدگی به روستاها و شهرهای کوچک که از بعد از انقلاب با تأسیس جهاد سازندگی آغاز شد افتخاری است برای جمهوری اسلامی؛ همچنان که قانون گاهی در مقابل زورمداران قوی بوده و حق مظلومان را ستانده است.
هرچند گاهی نیز در مقابل اقویا ضعیف بوده و در مقابل ضعفا قوی. پیغمبر اسلام(ص) فرمود: هیچ جامعهای به مقام قداست نمیرسد مگر آنکه در آن جامعه، ضعیف حق خود را از قوی بگیرد بدون لکنت زبان.
در استقلال، کارنامه درخشانی داریم. میتوانیم ادعا کنیم که زیر این آسمان کبود، کشوری را پیدا نمیکنیم که به اندازه ایران استقلال سیاسی داشته باشد و در مسائل سیاسی، خودش برای خودش تصمیم بگیرد.
حتی آمریکا چنین استقلالی ندارد زیرا تحتتأثیر اسرائیل غاصب است. استقلال اقتصادی جمهوری اسلامی نیز به این معنی که برنامهریزی اقتصادی آن توسط خودش انجام میشود و از خارج دیکته نمیشود کارنامه موفقی داشته و البته مدیریت اقتصادی مطلب دیگری است و استقلال اقتصادی به معنی خودکفایی در کالاهای اساسی و راهبردی هنوز برای کشورمان حاصل نشده است.
ما در استقلال فرهنگی کارنامه متوسطی داریم. بدون تردید، آن خودباختگی فرهنگی و از کف دادن شخصیت خود در مقابل دنیای غرب که قبل از انقلاب اسلامی در میان مردم ما مشاهده میشد بعد از پیروزی انقلاب رنگ باخت و ملت ایران شخصیت اسلامی و ملی خود را بازیافت.
احساس خودکمبینی در مقابل غرب و شرق جای خود را به اعتماد به نفس و اعتماد به مکتب و ابداعها و ابتکارهای علمی داد، تا آنجا که امروز ایران اسلامی در فناوریهای عالی در رتبههای ممتاز جهان قرار گرفته است.
اما دشمن نیز در این مدت بیکار نبوده و ذهن و فکر جوانان ما را از طریق ماهوارهها با سلاحهای برندهای مانند سکس، خشونت، ترویج عرفانهای منهای مذهب و مسلکهای شیطانپرستی و گروههای عصیانگر اجتماعی مورد هدف قرار داده و در کار خود نیز کاملا بیتوفیق نبوده است و شاید غفلت برخی مسئولان فرهنگی کشور در صیانت از فرهنگ ملی که جدای از فرهنگ اسلامی نیست در مقابل تهاجم فرهنگ غربی در این امر دخیل بوده است ولی در مجموع کارنامه استقلال فرهنگی انقلاب اسلامی به برکت جاذبههای معنوی اسلام و تهذیب نفسی که خون شهدا در جامعه پدید آورده کارنامه روشن و موفقی بوده است.
در باب آزادی نیز انقلاب اسلامی در 30 سال گذشته در مجموع مسیر درخشانی را پیموده است؛ گرچه گاهی در اثر تنگنظریها آزادی بیان مورد تهدید واقع شده است. آزادی تفکر و آزادی بیان که لازمه آن است از حقوق اولیه هر انسانی است زیرا به حکم وجود استعداد تفکر و اندیشیدن در انسان این استعداد باید شکوفا شود؛
چرا که هیچ قوه و استعدادی در انسان عبث و بیهوده آفریده نشده است. البته مرز آزادی بیان، نفاق و فریب و نیرنگ است.
اما در باب ابلاغ پیام اسلام به جهان و به تعبیر دیگر صدور انقلاب اسلامی، میتوانیم ادعا کنیم که موفق بودهایم. زنده ماندن آرمان فلسطین به برکت انقلاب اسلامی ایران بوده است.
اینکه تنها ملت فلسطین بدون کمک یک ارتش عربی وارد جنگ با اسرائیل شود و اینگونه مقاومت نماید، بدون شک از آثار حیاتبخش و حماسهآفرینی انقلاب اسلامی است. اکنون مسئله فلسطین برخلاف میل استعمارگران از یک مسئله عربی به یک مسئله اسلامی تغییر ماهیت داده و بلکه اعراب در نهضت فلسطین عقب ماندهاند.
امروز رهبران آرمان فلسطین، گذشته از خالد مشعل و اسماعیل هنیه و سید حسن نصرالله، رهبران ایران و ترکیه و حتی کشورهایی مانند ونزوئلا هستند و این مسئله از ماهیت استعماری عربی خود خارج شده است. اینها همه توفیقات انقلاب اسلامی است. پس این راه را مصممتر بپیماییم.
*عضو کمیسیون فرهنگی مجلس